الهام گرفتن از اولیاءالله در نگاه مثنوی
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود که من و اصحابم و یا اهل بیتم در طوفان روزگار مانند کشتیایم. مضمون این سخن به حدیثی اشاره دارد که عبارات آن در منابع گوناگون، تفاوتهای جزئی دارد: «مثل علماء امتی، مثل اهل بیتی، مثل
نویسنده: محمدرضا افضلی
بهر این فرمود پیغمبر که من *** همچو کشتیام به طوفان زمن
ما و اصحابم چو آن کشتی نوح *** هر که دست اندر زند یابد فتوح
چون که با شیخی تو دور از زشتیای *** روز و شب سیاری و در کشتیای
در پناه جان جانبخشی تویی *** کشتی اندر خفتهای ره میروی
مگسل از پیغامبر ایام خویش *** تکیه کم کن بر فن و بر کام خویش
گرچه شیری چون روی ره بیدلیل *** خویشبین و در ضلالی و ذلیل
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود که من و اصحابم و یا اهل بیتم در طوفان روزگار مانند کشتیایم. مضمون این سخن به حدیثی اشاره دارد که عبارات آن در منابع گوناگون، تفاوتهای جزئی دارد: «مثل علماء امتی، مثل اهل بیتی، مثل عترتی، یا مثلی و مثل اصحابی، مثل سفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق»؛ دانشمندان امت من، یا اهل بیت ما و یا عترت من و یا مثل من و اصحابم، مانند کشتی حضرت نوح هستند؛ هر که در آن سوار شود رستگاه گردد و هر که از آن بازماند هلاک میشود. «فتوح» گشایشی است که از حق به بنده میرسد. مولانا مصداق و معنای حدیث را زا انبیا به اولیا و مرشدان و مشایخ تعمیم میدهد و میگوید: در پناه شیخ نیز مرید سیر دائم به سوی حق دارد. «جان جان بخش» روح کمال یافتهی شیخ است که به مریدان جان میبخشد و قدرت سیر الی الله میدهد. «پیغامبر ایام» شیخ است. «فن و گام» تدبیر و عمل سالک است که بدون توجه به شیخ به جایی نمیرسد.
هین مپر الا که با پرهای شیخ *** تا ببینی عون و لشکرهای شیخ
یک زمانی موج لطفش بال تست *** آتش قهرش دمی حمال تست
قهر او را ضد لطفش کم شمر *** اتحاد هر دو بین اندر اثر
یک زمان چون خاک سبزت میکند *** یک زمان پر باد و گبرت میکند
جسم عارف را دهد وصف جماد *** تا بود روید گل و نسرین شاد
لیک او بیند نبیند غیر او *** جز به مغز پاک ندهد خلد بو
مغز را خالی کن از انکار یار *** تا که ریحان یابد از گلزار یار
تا بیابی بوی خلد از یار من *** چون محمد بوی رحمان از یمن
«پرهای شیخ» ارشادات و تعالیم اوست. در بیت بعد میبینیم که ارشاد شیخ گاه به صورت مهر و لطف جلوه میکند و گاه در لباس قهر و در هر دو صورت مرید را به پیش میکشاند. «سبزت میکند»، یعنی به تو کمال میبخشد و وجودت را ثمربخش میکند، یا شادت میکند. «پرباد و گبز» به معنای مغرور و گنده است. به عبارت دیگر، به معنیا مدعی کمال است. مولانا میگوید: جسم هم در راه کمال میافتد، همانطور که جماد- یعنی خاک- رویا میشود. مرد راه حق میتواند این تکامل و تحول را ببیند. «مغز پاک» مغزی است که در آن انکار عوالم غیبی و الهی راه ندارد و چنان که در بیت بعد میبینیم خالی از انکار یار است. «یار» حق یا مرد حق و مرشد است. آنها که مغزی خالی از انکار دارند جلوههای حق را در یک دیگر و در روابط معنوی با یک دیگر مییابند؛ چنان که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مطابق حدیث معروف، بیآن که اویس قرنی را دیده باشد، با او پیوند روحی داشت و میگفت: من بوی حق را از سوی یمن احساس میکنم: «انّی لاحد نفس الرحمن من قبل الیمن».
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول
ما و اصحابم چو آن کشتی نوح *** هر که دست اندر زند یابد فتوح
چون که با شیخی تو دور از زشتیای *** روز و شب سیاری و در کشتیای
در پناه جان جانبخشی تویی *** کشتی اندر خفتهای ره میروی
مگسل از پیغامبر ایام خویش *** تکیه کم کن بر فن و بر کام خویش
گرچه شیری چون روی ره بیدلیل *** خویشبین و در ضلالی و ذلیل
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود که من و اصحابم و یا اهل بیتم در طوفان روزگار مانند کشتیایم. مضمون این سخن به حدیثی اشاره دارد که عبارات آن در منابع گوناگون، تفاوتهای جزئی دارد: «مثل علماء امتی، مثل اهل بیتی، مثل عترتی، یا مثلی و مثل اصحابی، مثل سفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق»؛ دانشمندان امت من، یا اهل بیت ما و یا عترت من و یا مثل من و اصحابم، مانند کشتی حضرت نوح هستند؛ هر که در آن سوار شود رستگاه گردد و هر که از آن بازماند هلاک میشود. «فتوح» گشایشی است که از حق به بنده میرسد. مولانا مصداق و معنای حدیث را زا انبیا به اولیا و مرشدان و مشایخ تعمیم میدهد و میگوید: در پناه شیخ نیز مرید سیر دائم به سوی حق دارد. «جان جان بخش» روح کمال یافتهی شیخ است که به مریدان جان میبخشد و قدرت سیر الی الله میدهد. «پیغامبر ایام» شیخ است. «فن و گام» تدبیر و عمل سالک است که بدون توجه به شیخ به جایی نمیرسد.
هین مپر الا که با پرهای شیخ *** تا ببینی عون و لشکرهای شیخ
یک زمانی موج لطفش بال تست *** آتش قهرش دمی حمال تست
قهر او را ضد لطفش کم شمر *** اتحاد هر دو بین اندر اثر
یک زمان چون خاک سبزت میکند *** یک زمان پر باد و گبرت میکند
جسم عارف را دهد وصف جماد *** تا بود روید گل و نسرین شاد
لیک او بیند نبیند غیر او *** جز به مغز پاک ندهد خلد بو
مغز را خالی کن از انکار یار *** تا که ریحان یابد از گلزار یار
تا بیابی بوی خلد از یار من *** چون محمد بوی رحمان از یمن
«پرهای شیخ» ارشادات و تعالیم اوست. در بیت بعد میبینیم که ارشاد شیخ گاه به صورت مهر و لطف جلوه میکند و گاه در لباس قهر و در هر دو صورت مرید را به پیش میکشاند. «سبزت میکند»، یعنی به تو کمال میبخشد و وجودت را ثمربخش میکند، یا شادت میکند. «پرباد و گبز» به معنای مغرور و گنده است. به عبارت دیگر، به معنیا مدعی کمال است. مولانا میگوید: جسم هم در راه کمال میافتد، همانطور که جماد- یعنی خاک- رویا میشود. مرد راه حق میتواند این تکامل و تحول را ببیند. «مغز پاک» مغزی است که در آن انکار عوالم غیبی و الهی راه ندارد و چنان که در بیت بعد میبینیم خالی از انکار یار است. «یار» حق یا مرد حق و مرشد است. آنها که مغزی خالی از انکار دارند جلوههای حق را در یک دیگر و در روابط معنوی با یک دیگر مییابند؛ چنان که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) مطابق حدیث معروف، بیآن که اویس قرنی را دیده باشد، با او پیوند روحی داشت و میگفت: من بوی حق را از سوی یمن احساس میکنم: «انّی لاحد نفس الرحمن من قبل الیمن».
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}